گاهی باید فاتحه خاطره ای رو خوند !
وگر نه همون خاطره فاتحه تو رو می خونه
آن که در آن جا خوش کرده ای دل است نه شهربازی
تاب بازی ندارد بی انصاف
مرور می کنم خاطراتمان را
اما مگر کپی برابر اصل می شود؟
سلامتیه اونی که فکر می کنیم تونستیم فراموشش کنیم
اما وقتی تنهاییم تو سکوت شب می بینیم
....
زندگی در حال بارگیری است ، لطفا صبر کنید …
سرعت خوشبختی بسیار کم است …
تا زندگی ات لود شود … عمرت تمام شده …
گذشته که حالم را گرفته است !
آینده که حالی برای رسیدنش ندارم !
و حال هم حالم را به هم میزند
چه زندگی شیرینی!…
ناامیدی اولین قدمی است
که شخص به سوی گور برمی دارد
......
اینقدر خودت رو نگیر !
اینقدر با تکبر و غرور با آدم حرف نزن !
وقتی کسی به تو ابراز علاقه کرد
فکر نکن که فوق العاده ای !
شاید اون کم توقعه
گرچــه ای دوســــت غرور دلــــــت احســــاس مـــرا درک نکـــرد
آفریــــن برغـــم عشــــقـــت کــه مرا ترکـــ نکرد
دلم را پیش خود پابند کردی
ولی گفتی تو یک دنیای دردی
غرورم را شکستی بی تفاوت
......
به تو عادت دارم
مثل پروانه به آتش ، مثل عابد به عبادت
و تو هر لحظه که از من دوری ، من به ویرانگری فاصله می اندیشم
در کتاب احساس ، واژه فاصله یک فاجعه معنا شده است
تو توانایی آن را داری که به این فاجعه پایان بخشی
تو و فاصله با هم یکی شدید
.....
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد !
این روز ها یکدیگر را چه خوب فراموش می کنیم
همه ی کارهایمان به این خوبی بود
چه خوب بود
خاموشی بهانه است
......
بگذار بگویند خسیسم
من دوستت دارم هایم
را الکی خرج نمیکنم
جز برای مهربانی خودت
مهم نیست کجایی مهم اینکه هر جا هستی دوست دارم
درادامه مطلب بخوانید...
من خداى سکــــــوت شده ام
خفــقان گرفته ام تا آرامــش اهالى دنــیا خـط خـطى نشود…
دلم کار دست است
خودم بافتمش
تارش از سکوت
پودش از تنهایی
همین است که خریدار ندارد…
درادامه مطلب بخوانید...
کــاش دیــوانه دلــم ، بــــی تـو دلتنگ نبــــود
کــــاش دلــدادگیــــم
، لــکـّـۀ ننـــــگ نبـــــود
کاش می مردم از این بیکسی در غم
خـویــش
کاش ای دوست دلــت ، جنسی از سنگ نبـــود
کاش کوتـاه نبـــود
، دستـم از دامــن عشـــــق
کاش این مرغک عشق ، رنگ و وارنگ
نبـود